- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
از عـالـمی بُـريـدم و اينجا رسـيده ام يک عـمر بال و پر زدم اما رسيده ام اين قطعه با تمام زمين فـرق می کند انگـار من به عـرش معلّـي رسيده ام با قـلب من تمام حـرم حرف می زند شـايــد دگر به عــالـم معـنا رسـيده ام از اين به بعد صحبت لب تشنگی خطاست وقـتی به پـايبــوسی دريـا رسيـده ام کی بی شفای اين دل درمانده می روم حالا که من به صحن مسيحا رسيده ام من از خدا به غير تو چيزی نخواستم با یک نگـاه خود بـگـو آیا رسيده ام؟ توفيق خاکبوسی تو لطف خواهری ست اینجا به فضل دخـتر موسی رسيده ام قـلـبـم کـبـوتـر حـرم زينب قـم است در هر سلام منتظر يک عليکُم است مهر تو را زلالی باران نوشت و بعد فردوس را ز خاک خراسان نوشت و بعد با هر تــرنــمِ وَ أنــا مِـن شُـروطِـهـا حب تو را قبولي ايمان نوشت و بعد از تربت قـدوم تو خاک مرا سرشت عشق تو را برای دلم، جان نوشت وبعد ای مـهـربان تـبـسّـم هر روزۀ تو را صبح سپيد مردم ايران نوشت و بعد در سايۀ تجلی شـمـس الشـموسی ات خورشيد را چراغ شبستان نوشت و بعد وقت طـواف قـبلـۀ هـفـتم رسيده بود ما را ز خيل گوشه نشينان نوشت و بعد بسته به چشم های تو شد سرنوشت ما يک خـندۀ رضايـتـت آقـا بـهـشت ما هر کس به يک نگاه تو دل داد يا رضا از بـنـد غـصـه ها شـده آزاد يا رضا بار نـخـست از ســوي آزادي آمــدم امــا دلــم به دام تو افــتــاد يـا رضـا از مرقـد کـريـمـه رسيدم که شد دلم یک يا کريم صحـن گُهرشاد يا رضا با هر فراز جامعه شد همصدای من در صحن جامع رضوی، بـاد يا رضا من را بس است مرحمت گوشه چشمی ات در بين حجـره هاي پـريزاد يا رضا در صحن انقلاب تو، شد منقـلب دلم از بس کنار پنجـره فولاد يا رضا… حرف از زيارت و حرم و کربلا زدم گـفتم ز عيدي و شب ميـلاد يا رضا من دست خالی آمده ام توشه دست توست اذن طواف مرقد شش گوشه دست توست بسته دخـيـل گـنـبـد ميـنـا به گـنـبدت بنـد آمده زبـان ز شـکـوه زبـانـزدت باب الاجابت همه ی اهل عـالم است حلقه به حلقه، پنجـره فـولاد مرقـدت بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره از بس گره گشا شده هر رفت و آمدت باب الجواد راه ورودی به قلب توست امشب شفـيع ما شده جود مـحـمـدت تا هست روضۀ تو به جنت چه حاجتی ست دارد بهشت، حـسرت ديدار مشهدت بيت الحـرام در نظرم جـلوه می کـند وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت دارد زيـارت تـو ثــواب هــزار حج جـانم فـدای نام تو يا ثـامـن الحُـجـج اي آفـتاب جود و سخا أيها الـرئـوف آئــيـنـۀ امـيـد و رجـا أيـهـا الـرئـوف تو مـلـجـأ تـوسـل هر دلـشـکـسته ای امشب بگـير دست مرا أيها الـرئوف ديدم به محضر تو شرف یاب شاعری تا که گـرفت از تو عبا أيها الرئوف خود را به حلقه های ضريح تو بسته است درمـانده اي براي شـفـا أيها الرئوف در این حرم ملائکه هم از نـگـاه تو دارنـد الـتـمـاس دعـا أيـهـا الـرئوف می گفت عارفی که خدا را قـسم دهيم امشب همه به حق تو يا أيها الرئوف حـالا کـنـار پــنـجــره فــولاد آمـديـم با اشک و آه و شور و نوا أيها الرئوف اذن عروج تا ملکوتم به دست توست جا مـانـده ايم از شـهـدا أيها الرئوف ما را به روز حشر و جزا روسپيد کن اين کشتگان عشق خودت را شهيد کن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باز در عرش خدا ولوله برپا شده است دری از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحـام اسـت درِ بـيـت امــام هــفــتـم جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است هـمگی با دلــتان راهـی آنجـا بـشـويد هـمه تبـريك بگـوييد كه بابـا شده است آنكه عالم همگی محو جمـالش هـستند به رخ گل پسرش محو تماشا شده است آمـده آنـكــه نـوشـتـنـد شـبــيـه زهـــرا پارۀ جان و تن حضرت طاها شده است السلام ای همه جا حضرت خورشيد شده روز ميلاد تو در هر دو جهان عيد شده با تو هر روز خراسان به خودش می بالد نه خراسان همه ايران به خودش می بالد نه خراسان و نه ايران به خداوند قسم همه عــالــم امكــان به خودش می بالـد چونكه روي لب تو لحظه به لحظه جاريست ثانـيه ثانـيـه قــرآن به خودش می بـالـد منتـسب بر تو شده گنبد و ايـوان طلا اين شده گـنبد تابان به خودش می بـالـد من قسم ميخورم اين واژه برازنده توست با شما واژه سلطان به خودش می بـالد چونكه درگوشه ايوان تو جا خوش كرده برسرخوان تو مهمان به خودش می بالـد يوسفان در دو سرا محو رخ ماه توأند پـادشـاهـان جهان بـنـدۀ درگـاه تـوأنـد سجده در گوشه ايوان طلايي عشق است نوكري بر سركوي تو خدايی عشق است هر كسی عاشق پابوسي ليلاي خود است در دم مرگ كنارم تو بيايی عشق است ضامن آهوي صحرا شدنت جاي خودش اينكه در روز جزا ضامن مايی عشق است تا ابد قبله نماي دل من سمت شماست اينكه در كشور ما قبله نمايی عشق است همه عرش و زمين را به گدايي بدهند باز می گويد از اين خانه گدايی عشق است كعبه و كرب وبلا هر يكشان عرش خداست اينكه هم كعبه و هم كرببلايي عشق است ای كه در كشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه دارند تو يكجا داری ای كه در چهرۀ خود شمس منور داری در شـجـرنامـه خود نام پـيـمـبـر داری نـــوۀ صــادقــی و ذريــۀ شــيــرخــدا خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داری فرصت جنگ نشد تا كه بفـهـمند همه تو به بازوی خودت قدرت حيدر داری همه در صحن تو مشغول به کاری هستند چقدر دور وبرت خـادم و نوكـر داری چه بزرگان كه ميان حرمت خاك شدند توخودت ماهی و دور و برت اختر داری با جوادت برو در سوريه زينب تنهاست تو حسين ابن علی هستی و اكـبر داری تـيـغ بردار و پـنــاه حـرم زيـنـب شـو ماسپاهيم و تو صاحب عـلم زينب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضۀ آن قـد خمش را داری گرچه در کشور ما از حرم او دوری از هـمین دور هـوای حرمش را داری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حـتـم دارم که غـبـار قـدمـش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غمش را داری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکـنند مطمئنم که تو در سینه دمش را داری بـنـویس عمه من خود سـپـرمـولا بود بـنویس از ته دل، تو قـلـمـش را داری بنویس عمه ما مثل دری در صدف است هر که توهین بکند با خود مولا طرف است
: امتیاز
|